English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2088 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to beg the question U در پاسخ به پرسشی جاخالی دادن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
leadingquestion U پرسشی که کمک به پیدا کردن پاسخ میدهد
stiff arm U جاخالی دادن
sidestep U جاخالی دادن
evade U جاخالی دادن
dodging U جاخالی دادن
dodges U جاخالی دادن
dodged U جاخالی دادن
dodge U جاخالی دادن
turn U جاخالی دادن
answer U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answering U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered U پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
To dodge . To duck. U جاخالی دادن (دربازی )
it is inexpedient to reply U پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
reply [answer] U پاسخ نامه ای [پاسخ به پیام پست الکترونیکی ] [پاسخ زبانی دفاعیه]
rejoins U پاسخ دادن
answering U : پاسخ دادن
answered U : پاسخ دادن
answer U : پاسخ دادن
answers U : پاسخ دادن
rejoining U پاسخ دادن
rejoined U پاسخ دادن
responds U پاسخ دادن
responded U پاسخ دادن
respond U پاسخ دادن
rejoin U پاسخ دادن
to make a response U پاسخ دادن
to answer in the a U پاسخ مثبت دادن
to fail to provide an answer U درماندن در دادن پاسخ
return a negative U پاسخ منفی دادن
rejoinder U پاسخ دفاعی دادن
rejoin U پاسخ دفاعی دادن
rejoined U پاسخ دفاعی دادن
rejoins U پاسخ دفاعی دادن
rejoinders U پاسخ دفاعی دادن
rejoining U پاسخ دفاعی دادن
reply U پاسخ دادن جواب کتبی
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
replying U پاسخ دادن جواب کتبی
replied U پاسخ دادن جواب کتبی
replies U پاسخ دادن جواب کتبی
responds U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
replied U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
answer U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
to respond to blackmail [a threat] U پاسخ دادن به باج گیری [ تهدیدی]
answered U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answering U پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
replies U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
reply U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
replying U پاسخ دادن به پیام پست الکترونیکی
responded U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
respond U پاسخ دادن یا عمل کردن به دلیلی
irresponsiveness U عدم امادگی برای پاسخ دادن
i asked him a question U پرسشی از او کردم
inquiry U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
inquiries U ترمینالی که برای دستیابی و پاسخ دادن به فایلهای ذخیره شده روی کامپیوتر دور به کار می رود
to beg the question U طفره رفتن از پرسشی
interrogative U ادوات استفهام پرسشی
interrogatives U ادوات استفهام پرسشی
intelligence U 1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
quoting U خصوصیتی در پستهای الکترونیکی که امکان پاسخ دادن به پیام به همراه متن پیام اصلی میدهد
placement U جاخالی
places U جاخالی
place U جاخالی
stiff arm U جاخالی
placements U جاخالی
garbage U جاخالی
placing U جاخالی
drop volley U جاخالی
skipping rope U جاخالی
skipping ropes U جاخالی
dink U جاخالی
stop volley U جاخالی
drop shot U جاخالی
dodge U اهمال جاخالی
dodging U اهمال جاخالی
dodges U اهمال جاخالی
dodged U اهمال جاخالی
levant U جاخالی کردن
to give way U جاخالی کردن
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
how much does a vacation cost? [American E] [when amount is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم جوابی ندارم. [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
How long is a piece of string? [Britisch E] [Australian E] [when length amount or duration is indeterminate] <idiom> U من هم نمی دانم [وقتی کسی پرسشی دارد] [اصطلاح مجازی]
dodger U دور سرگردان جاخالی کن
drop the ball behind the block U جاخالی پشت دفاع
dodgers U دور سرگردان جاخالی کن
voice answer back U یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
originated U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates U با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
docks U جاخالی کردن موقوف کردن
docked U جاخالی کردن موقوف کردن
dock U جاخالی کردن موقوف کردن
reducing U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduce U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
reduces U تحویل دادن کاهش دادن تنزل دادن تقلیل دادن
negative reply U پاسخ رد
replying U پاسخ
replication U پاسخ
statement U پاسخ
answerback U در پاسخ
response U پاسخ
responds U پاسخ
responsions U پاسخ
responded U پاسخ
respond U پاسخ
responses U پاسخ
in reply to U در پاسخ
reply U پاسخ
counterplea U پاسخ رد
no U : پاسخ نه
item of written comment U پاسخ
reaction [answer, commentary] U پاسخ
representation [statement] U پاسخ
response [commentary] U پاسخ
answering U پاسخ
answers U پاسخ
answered U پاسخ
rebutter U پاسخ رد
answer U پاسخ
replies U پاسخ
replied U پاسخ
in answer to U در پاسخ به
impluse response U پاسخ ایمپولز
emitted response U پاسخ صدوری
rejoinders U پاسخ دفاعی
frequency respone U پاسخ فرکانس
color response U پاسخ رنگ
distal response U پاسخ دوربرد
oracle U پاسخ مبهم
oracles U پاسخ مبهم
irresponsive U پاسخ ندهنده
to definitive answer U پاسخ قطعی
discriminatory response U پاسخ افتراقی
conditioned response U پاسخ شرطی
plea U پاسخ دعوی
answerback U پاسخ برگشتی
answer mode U حالت پاسخ
anatomy response U پاسخ کالبدی
an a answer U پاسخ مثبت
solution U پاسخ یک مشکل
solutions U پاسخ یک مشکل
correct response U پاسخ درست
right answer U پاسخ درست
content response U پاسخ محتوایی
anticipatory response U پاسخ انتظاری
consummatory response U پاسخ پایانی
rejoinder U پاسخ دفاعی
delayed response U پاسخ درنگیده
image response U پاسخ تصویر
pleas U پاسخ دعوی
replier U پاسخ دهنده
vab U پاسخ سمعی
response duration U مدت پاسخ
response equivalence U هم ارزی پاسخ
answering U پاسخ به یک سوال
response generalization U تعمیم پاسخ
rejoins U در پاسخ گفتن
answers U : جواب پاسخ
answers U پاسخ به یک سوال
response intensity U شدت پاسخ
response latency U نهفتگی پاسخ
rejoining U در پاسخ گفتن
response differentiation U تفکیک پاسخ
answering U : جواب پاسخ
w response U پاسخ کلی
reflection response U پاسخ قرینه
answer U : جواب پاسخ
answer U پاسخ به یک سوال
preparatory response U پاسخ مقدماتی
answered U : جواب پاسخ
come up with <idiom> U یافتن پاسخ
running rate U اهنگ پاسخ
answered U پاسخ به یک سوال
vaccum response U پاسخ غیابی
response amplitude U دامنه پاسخ
popular response U پاسخ رایج
response rate U سرعت پاسخ
rejoined U در پاسخ گفتن
position response U پاسخ مکانی
responsorial U پاسخ دهنده
voice answer back U پاسخ سمعی
original response U پاسخ ابتکاری
whole response U پاسخ کلی
movement response U پاسخ حرکت
moro response U پاسخ مورو
operandum U ابزار پاسخ
manipulandum U ابزار پاسخ
early answer U پاسخ زود
response time U زمان پاسخ
calculation U پاسخ تقریبی
answerable U پاسخ دار
response set U امایه پاسخ
response strength U نیرومندی پاسخ
response threshold U استانه پاسخ
rejoin U در پاسخ گفتن
Recent search history Forum search
1To be capable of quoting
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2دلیل قرار دادن no1 بجای number 1
2من نمیتونم از دیکشنری فارسی به انگلیسی استفاده کنم چرا
1Profiles are unique pages where one can ‘‘type oneself into being’’
2از ظاهر کسی یا چیزی نمیشه به باطنش پی پرد
1معنی lead lag compensator
1to take a spell at whell
1Poked back
2شما اهل کجا هستید
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com